یادداشت هجدهم

ساخت وبلاگ
اینقدر این روزها سریع میگذرن که مجال فکر کردن به خیلی چیزا رو پیدا نمیکنم.چند باری میخواستم بنویسم و فرصت نشد و الان همه ی اون چیزایی که تو ذهنم بودن بیات شدن. اوضاع خونه آروم و خوبه.ولی خونه ی پدری نه.درگیر مشکلات خودشون هستن.الهی بمیرم برای دلشون که غصه داره.برای زندگی خ که هیچوقت رنگ آرامش ندیده یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 14:23

چند سال پیش موقعی که داشتم وسایلم رو جمع میکردم برای نقل مکان از خونه پدری به خونه آقای میم, همه کتابا جزوات برگه ها تحقیقات نمونه سوال و هرچی که مربوط به درس و دبیرستان و دانشگاه بود رو چیدم توی یه کارتن خیلی بزرگ و به زحمت بردیمشون تو انباری خونه پدری... دو سه سال پیش وقتی میخواستن خونه رو تعمیر یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 14:34

1/امروز جغله ها رفتن خونه مامانم و من کلی فعالیت کردم و الان احساس خیلی خوبی نسبت به خودم دارم! دیروز یه لیست نوشتم و امروز بعد از رفتن بچه ها همزمان با پخش آهنگ های دلخواهم شروع به خونه تکونی کردم و بعد هم کارای شخصی خودم.بالاخره بعد مدت ها یه تصمیم محکم گرفتم. 2/فضای مجازی و وبلاگستان همیشه برای یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 14:34

یه جایی بود چند وقت پیش رفتیم.یه روستا که اطرافش رو کوه محاصره کرده بود.هواش ابری و مه گرفته بود.یه جایی بود که دوتا دامنه ی کوه بهم میرسیدن.یه حالت دره مانندی داشت.هرچی میرفتی جلوتر دید بقیه ادمها و روستا بهت کمتر میشد و یهو می رسیدی به یه جایی که کاملا محصور بود بین صخره ها.اونجا دیگه هیچکس رو نم یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 5:33

1/مادر بودن یه حس ناشناخته است.لذت و شیرینی و غم و ترس و نگرانیش توأمه با هم.هیچ وقت تکراری نمیشه.من هرروز وقتی دخترا بیدار میشن و با قیافه خواب آلود میان پیشم, قلبم تند میزنه.هرروز از دیدنشون, بغل کردنشون و بوسیدنشون دلم غنج میره.هر روز و هر لحظه و هیچوقت اینا برام تکراری و عادی نمیشه.خیلی حس عجیب یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 5:33

روزه سکوت کار خودش رو کرد,میم در کمتر از یک روز طاقتش طاق شد و پیشقدم شد برای صحبت و دلجویی و خیلی زود آشتی کردیم و چقدر بعد از این حرف زدن حالم خوب شد و سبک شدم.دیروز واقعا مستاصل بودم.میم هم.فقط بخاطر درک نکردن شرایط همدیگه و یه لجبازی بچه گانه روز عید برامون به بدترین شکل ممکن گذشت.خداروشکر بازم یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 5:33

روزهای طولانی و گرم تابستون رو دوس ندارم.معمولا کسل ترین ساعات روزم بین ساعتای دو سه تا شش بعدظهره.حالم بده و بی قرار میشم.پاییز و زمستون از این نظر خوبه که زود شب میشه و هوا خنکه.عصرا با وجود این دوتا خواب معنی نداره.اگرم بذارن وقتی بلند میشم با صحنه های دردناک و زلزله طوری روبرو میشم.امروز کولر خ یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1396 ساعت: 4:17

خیلی وقته که شبا خواب درست و کافی نداشتم.تقریبا کل یک ماه اخیر رو.تا سحر بیدار بودم واگرم میخوابیدم با بیدارشدنای متوالی بوده.جالبه که بیدار موندنام با خستگی همراهه و تقریبا هیچ نتیجه و ثمره ی مفید و مثبتی نداشته.دیشب و امشب و سه شب آینده رو هم تنهام و باز هم تکرار همین چرخه ی خواب وبیداری های کسل یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1396 ساعت: 4:17

امروز از همون مشکل جسمی که گفته بودم و چند روز خواب و خوراک برام نذاشته بود خیالم راحت شد.خدایا شکرت بابت سلامتی.وقتی یه ناراحتی پیش میاد آدم تازه قدر سلامتی و عافیت رو میدونه.از امروز دوباره به جمع روزه داران پیوستم!

از اول ماه رمضون هوس آش کرده بودم.ولی حوصله اینکه تنهایی تو خونه بپزم نداشتم.امروز اومدیم خونه مامانم و بساط پختن آش راه انداختیم.الان دخترا با خاله شون رفتن پارک و منم در حال تکاپو برای افطاری و آش...

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 23 تاريخ : شنبه 3 تير 1396 ساعت: 10:41